آدام مرادی

بنی آدم اعضای یکدیگرند   که در آفرینش ز یک گوهرند

فرهنگِ دستگیری و نیکوکاری، از دیرباز در میان ما ایرانیان رواج داشته است. همیشه به ما سفارش شده که به هم‌نوعان خود کمک کنیم. چه خوب است، در هر موقعیت و شرایطی که هستیم، کمی به حال آن‌هایی که وضع اجتماعی و اقتصادیِ مناسبی ندارند هم بیندیشیم.

در ایران عزیز ما، مناطق محروم زیادی وجود دارد. نگاهی به زندگی بعضی از مردمان آن‌جا، نشان می‌دهد که آن‌ها از ساده‌ترین اقلام زندگی هم محرومند. استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان، نمونه‌هایی از این مناطق محروم و کم‌برخوردار هستند، که به یاری ما نیاز دارند. به‌ویژه کسانی که درآمد دلاری دارند، به‌خوبی می‌توانند دست این افراد را بگیرند.

من، آدام مرادی به عنوان فردی که بیش از 10 سال مدرس بازارهای مالی و درآمد دلاری بوده ام همیشه این اعتقاد را داشته‌ام که انسان به نیکی کردن زنده است و کمک به همنوع و شاد کردن دل آنها به زندگی خودم نیز برکت می‌دهد.

می‌گویید نه؟ از حالا به بعد درصدی از درآمدتان را هر چند کم به نیازمندی بدهید تا ببینید چطور پولتان پر از برکت می‌شود. کائنات در حال تماشا کردن است و هیچ نیکی و خوبی بی پاسخ نمی‌ماند، این اصلی‌ترین قانون جهان هستی و مهمترین اعتقاد قلبی من است.

همچنین معتقدم اگر کار خیری انجام می‌گیرد لازم است تا راجع به آن صحبت شود، این فرهنگ جا بیفتد که صحبت کردن راجع به کمکها و کارهای خیر موجب الهام بخشیدن به سایر کسانی می‌شود که هرگز ذهنشان درگیر همنوعشان نبوده است. ما با کمک‌های هرچند کوچکمان می‌توانیم الهام بخش کسانی باشیم که قدرت کمکهای بسیار بزرگ و تاثیرگذارتری را دارند. 

ما با این فرهنگسازی می‌توانیم چراغ‌های بسیاری را در دل نیازمندان روشن کنیم، چرا دریغ کنیم؟

شخصاً در همین هفتۀ گذشته، برای تعدادی از بچه‌ها در استان سیستان و بلوچستان، رقمی بالغ‌بر 50 میلیون تومان، لباس گرم، تهیه و ارسال کردم. چه هدیه‌ای بهتر از کاپشن‌های رنگی، به دانش‌آموزان دختر و پسری که در این فصل سال، به آن‌ها نیاز دارند.

بنده با اینکه سال‌هاست مهاجرت کرده‌ام و در خارج از ایران زندگی می‌کنم، اما هم‌چنان دل در گرو مردمان سرزمینم دارم. مردمانی که با آن‌ها، به تعبیر سعدی، از یک گوهر هستم.

همواره از اینکه بتوانم در حد توانایی و وسع خودم به هموطنانم خدمت کنم احساس غرور می‌کنم. مگر انسان، چه از زیبایی می‌خواهد، جز یک روح بزرگ که مهرش عالم‌گیر باشد؟ مگر ما بجز یکدیگر چه کسی را داریم تا دستمان را به وقت دشواری بگیرد؟

من معتقدم کسانی که دستشان می‌رسد و قدرت این را دارند که تغییری هرچند کوچک در زندگی هموطنان مستعدمان ایجاد کنند، دریغ نکنند. من یک مدرسه در استان محروم سیستان و بلوچستان ساخته‌ام و آرزویم این است هیچ منطقه‌ای در ایران بدون مدرسه و هیچ کودکی محروم از تحصیلات نباشد و از خداوند میخواهم عنایتی کند و یاری‌رسان من در این راه باشد.

خواسته من همیشه این بوده است که قدرتمندان و کسانی که توانایی یاری رساندن دارند از هیچ کمکی دریغ نکنند به‌سانِ همان شعر که می‌گوید “ای که دستت می‌رسد، کاری بکن/ پیش از آن، کز تو نیاید هیچ‌کار”.

کمک‌کردن و دست‌به کار خیر داشتن، موضوع مهمی است. برای یاری هم‌وطنان‌مان و ساختنِ ایرانی آباد، بهتر است صرفاً به دست دولت نگاه نشود و منتظر او نماند. هر کسی که شرایطش را دارد، مخصوصاً آن‌هایی که درآمد دلاری دارند، این فرهنگ را جا بیندازند که ما، خود باید دست هم را بگیریم.

در ظاهر، شاید آن‌هایی که کمک دریافت می‌کنند خوشحال شوند، اما این دست‌گیری‌ها و کارهای خیر، بیش از آن‌چه که فکرش را بکنید، به خودِ فرد نیکوکار، احساس رضایت و خرسندی می‌دهد. رضایت از مفید بودن در این عالم، و خرسندی از انسان بودن خود.

من لذتی وصف‌ناپذیر را در این کارهای نیک و کمک به همنوع کسب کرده‌ام و همین لذت و رضایت‌مندی است که من را به ادامۀ این راه پر خیر و برکت، شوق و سوق می‌دهد.

در پناه خدا باشید

آدام مرادی

برچسب ها :